این نوشته در مجله بخارا (ایران) چاپ شده است

…………………………………………………………………………………

مسعود حسینی پور

                      سلام واحوال پرسی

«سلام، هم فرض هم قرض» ، این ضرب المثل فارسی را نه تنها  پارسی زبانان  ورارود بلکه  ترک زبانان آن دیار نیز بکار میبرند. معمولا در لحظات نخست برخورد، آشنایان پس از دست دادن به نشانه فروتنی دست راست را بر  روی سینه قرار داده و کمی بجلو خم میشوند.  هنگام دیدار در منازل، پس از آنکه میهمان و صاحبخانه در جای خود جلوس کردند، حضار دستها را بصورت قنوت  نگه داشته و معمولا صاحبخانه ولی گاهی نیز شخص مسن تر مجلس، دعای کوتاهی را  زمزمه میکند که  در خاتمه آن حاضرین کف دستها را به گونه خویش میکشند و آنگاه صاحبخانه خوش آمد گویی را آغاز میکند. این گونه دعا کردن حتی گاهی در رستورانها  در ابتدا و پایان همنشینی نیز دیده میشوند.

  در بین اثار معدود نثر میرزا عبدالقادر سودا(1202-1252 خورشیدی)[1]،  شاعربخارایی، نوشته ای در« پنج نغمه [مقوله]»بنام «مضحکه» وجود دارد که او در «نغمه اول» با عنوان « در محاورات عامیانه ترکی و فارسی و تازی» ،اصول« تعظیم و احترام» را به رشته ظنز کشیده است:

«بدو ملاقات ایشان بعد از سلام، همین که سلام وجواب تمام نگردیده، هر دو با هم در کلام برابر شروع کنند و پرسش هم آغاز نمایند. در اثنای آن بغل گیری و مصاحفه نمایند که اینرا در محاورات فارسی «واخوردی» گویند و در اصطلاح ترکان «کوروشماق» خوانند. صورت فعل آن نیز به آنجا مشاهده گردیده است.

عبارات سئوال حال از هم: «بچیکا خوب صحت، خوب بعافیت، خوب تندرست، خوب تازه، خوب مسرور، کلان و خرد، مال و جان، بچیکا، نبیریکا و عبیریکا[2]». باز همین الفاظ را مکرر کنند: «خوب صحتک، خوب سلامتک،». در خلال این مقال گاهی در جواب هم « خدایا شکر » گویند. اگر ملاقات و پرسش در خانه کدامی بطرز مهمانی و میزبانی وقوع یافته باشد، میزبان بعد از فراغ پرسش گوید:« خوش آمدن، هر قدم ماندند بالای دیده ». باز نسبت به هر طائفه و هر ده بعضی عبارات به اندک تغییر همین معانی را افاده کند. اما نسبت به هرجماعه اختاف کلمات بسیار است، لیکن فی الجمله طور سئوال و جواب رعایت می یابد. خصوصا مردم تراکمه را تکلیفیست معقول و مقبول، که بعد سلام و جو.اب و مصاحفه اکراما یکدیگر را تکلیف به ابتدا مینمایند که: «سورانگ »[بپرسید]. دیگر نیز گوید: «سورانگ ». باز آن یکی میگوید: « سیز دندور » [ از شما]. باز آن دیگر میگوید: «یوق،سیزدندور »[نه، از شما]. تا آخر یکی ابتدا میکند، که « امان لیق مو، ایسان لیق مو، مال باشینگز، اصلی باشینگز، بله چقه  » [ در امان هستید، در صحت هستید، مال های شما سلامتند، پدر و بابا، فرزندان شما چطورند؟] آن که مسئول شده جواب میگوید، به تکرار کلمه « شکر خدا گه  ». پس نوبت او میرسد، به همین طریق سئوال میکند و جواب می شنود.»

[1]  ر. ک. به « ورارود و یاران مهربان(3) » مجله بخارا، شماره 102، سال 1393.

[2] نبیره به  نسل سوم(فرزند فرزند)و عبیره نسل پس از آن اطلاق میشود.










بخارا

سمرقند