مرحوم غنی زاده سمرقندی

عبدالکریم غنی زاده، ادیب سمرقندی

در اوائل مردادماه    1399آقای عبدالکریم غنی زاده،ادیب سمرقندی و مدیر سابق موزه صدرالدین عینی در سمرقند در هشتاد و پنج سالگی به دیار باقی شتافت. او ازپیشکسوتان زبان فارسی-تاجیکی ازبکستان بود .محل تولد او منطقه خواجه احرار ولی، از توابع سمرقند است .او تحصیلاتش را در بخش فیلولوژی (زبان و ادبیات) دانشگاه سمرقند انجام داده بود.  از مشاغل فرهنگی/مدنی او پس از چند سال آموزگاری میتوان سرپرستی  و همکاری  درمجموعه تاریخی شاه زنده  و موزه صنعت و هنر خلقهای ازبکستان در سمرقند را نام برد. از سال 1967 با پیگری او و جمعی از فرهیختگان سمرقند “ موزه صدرالدین عینی “ پایه گذاری شد و پس از چندی سرپرستی موزه به غنی زاده واگذارگردید. ساختمان این موزه که زمانی محل سکونت خانواده عینی بوده در مرکز سمرقند و چند قدمی مجموعه ریگستان قرار دارد. در زمان ریاست جمهوری سابق ازبکستان عده ای بر آن شدند که موزه عینی، گردآورنده  کتاب های „نمونه ادبیات تاجیک“ و „یاد داشت ها“ (شامل اطلاعات ارزشمند مردم شناسی منطقه، به ویژه بخارا) برچیده شود ولی غنی زاده و سایر یارانش  با کوشش فراوان از این اتفاق جلوگیری کردند. از غنی زاده دو کتاب شعر „مهرنامه“ و „کاشانه بخت“ به یادگار مانده است. 

                                                زادگاهم

زادگاهم- خواجه احرار ولی، / سرپناهم- خواجه احرار ولی.

روز مثل شمس تابان توئی، / شب چو ماهم – خواجه احرار ولی.

من در این مسکن به دنیا آمدم، / شد همین مسکن برای من وطن.

در همن جا یافتم من پرورش، / چون نهال تازه و تر در چمن.

در همین خاک مقدس دوستان، / ای بسا فردان دانا خفته اند.

پاک طینت، پاک دل مردی شریف، / بود زین روخواجه احرارگفته اند.

زادگاهم دوست میدارم ترا، / هر کجا بر زبان آرم ترا.

زادگاهم خواجه احرار ولی، / سرپناهم خواجه احرار ولی.

                                   دل بستم

به راه راست میگردی، به رفتار تو دل بستم

تو حرف راست میگوئی، به گفتار تو دل بستم.

مرا میسوزد و میسازد آن چشمانت پر مهرت،

به چشمان چو اخترها شراره بار تو دل بستم.

وجود خویش را پخته  تو اندر کوره محنت،

برار آرد همه کارت، به هر کار تو دل بستم.

شکفتی چون گل بهار در باغ ادب، یارا،

صمیمت تو را زاده، به اطوار تو دل بستم.

ایا ای دلبر جان، صدق توجسم و جان من،

از این رو قلب، میگوید: به دیدار تو دل بستم.