اردوی زرین، بخشی از مناطق اشغالی چنگیز بود که پسرش جوجی[جوچی] به ارث برده و فرزندانش آن بخش را به یک امپراتوری قوی در شمال دریای خزر تبدیل کردند.  پایتخت اردوی زرین  شهر „سرای“ (در اطراف رود ولگا) بوده است. وجه تسمیه „اردوی زرین“( آلتین اردو) روشن نیست. گروهی معتقدند که این نام بخاطر ثروت بیش از اندازه آن دولت  بوده و بخشی بر آنند که این بخاطر چادرهای طلایی و یا طلایی رنگ امپراتور میباشد. اردوی زرین، روسیه کنونی، اروپای شرقی( که حتی شلِزین(Schlesien) در لهستان کنونی   که درزمان نازیها جزو آلمان محسوب میشد)، اوکرائین ، قزاقستان و بخشی از خوارزم را در بر میگرفته است. مرزهای جنوبی آن جنوب دریای سیاه، کوه های قفقاز و ایران بوده که ایلخانان در آن حکومت میکردند . اردوی زرین  از نیمه دوم قرن پانزدهم میلادی بخاطر جنگهای داخلی ضعیف شد ، به گونه ایکه روسها  توانستنددر سال 1480 م. خود را از قید آنها آزاد کنند .“ آلتین اردو“  در سال 1502 با کشته شدن رهبرش احمد خان مضمحل شد . روسها مدتی  پس از رهائی از قید مغولها (1480م) به فکر کشور گشائی افتادند. از سوئی به طرف مشرق و مناطق کم جمعیت سیبری به پیش رفتند (که البته این بخاطر وسعت منطقه و مقاومت اهالی بیش از یک قرن طول کشید) و از طرف جنوب خانات ترک زبان کازان [غازان] و آستر خان (هر دو در امتداد رود ولگا) را در سالهای 1552 و 1556تحت سلطه خویش در آوردند. پیروزی های اخیر چنان اعتماد به نفسی در روسهاایجاد کرد، که آنها را به هوس پیشروی به مناطق عثمانی انداخت (1853). عثمانی بخاطر تجاوز روسیه به منطقه خود، به این کشور اعلان جنگ داد. البته در کنار این منازعاتی از قبیل تولیت کلیسای مسیح در فلسطین  بین عثمانی، ارتدکس ها (روسیه) و کاتولیکها(فرانسه) نیزوجود داشت. یکسال پس از شروع جنگ بین عثمانی و روسیه، دولت های فرانسه ، انگلیس، اتریش، پروس و پس از آن پادشاهی ساردین نیز به روسیه اعلان جنگ دادند (جنگ کریمه). پیش از این جنگ هشت بار بین عثمانی و روسیه در گیری نظامی وجود داشت ولی آنچه که جنگ کریمه  را از در گیریهای سابق متمایز میکند؛ ائتلاف کشورهای اروپای غربی باعثمانی بود که اکنون با تسلیحات جدید بر پایه پیشرفت عظیم صنایع و تاکتیکهای جدید نظامی انجام میشد. شمار کشتگان و مصدومین این جنگ به قدری زیاد بود که خود کشورهای متخاصم را نیز غافلگیر کرده بود.  عدم امکانات درمانی و اپیدمی جان در صد زیادی از نظامیان و غیر نظامیان را گرفت. بدین لحاظ این جنگ را میتوان طلایه جنگ اول جهانی (1914-1918) دانست که خسارات جانی آن بیش از جنگ دوم جهانی بود.

ژنرال اسکبلف

جنگ کریمه با شکست فاحش روسیه و بازپس دادن زمین های اشغالی پایان یافت. روسها که دریافته بودند در غرب بختی برای کشورگشائی ندارد، نقشه دیگری را که مدتی بود در سرپرورانده و قدم هائی نیز در راه آن برداشته بودند تعقیب کردند: تسخیر آسیای مرکزی و نزدیک شدن به هندوستان[1].  در اوائل قرن 18 میلادی  و قبل از جنگ کریمه روسها  که هنوز چندان قوی نیز نبودند، رفته رفته سیبری و قسمتهائی از جنوب آن (یعنی  قزاقستان)را تصرف کرده و در بین راه دژهایی میساختند که علاوه بر اقامتگاه نظامیان، کاروانسرایی برای کاروانهای تجاری روسی  نیزبودند (بین سالهای 1716 تا 1852). این دژ ها به مرور زمان تبدیل به قرارگاه نظامی گشته و اطراف آن شهر هایی ساخته شدند، (مثل اورنبورگ(Orenburg و تبدیل به یک زنجیره نظامی شدند.

خانات خوقند  در سال1864 بطور کامل توسط روسها تسخیر شد و الکساندر دوم در سال 1876آنجا را رسما به کشور روسیه ملحق کرد. یکسال پس از فتح خانات خوقند، تاشکند نیز تسخیر شد(1865) و سال بعد(1866) نوبت به سمرقند رسید. پس از تسخیر سمرقند از سال 1868 قسمت هائی از ولایت بخارا توسط روسها غصب شدند ولی بخشی از آن بصورت مستعمره درآمد، بدین معنی که امیر بخارا فقط  مسئول امور داخلی ولایت بخارا شد. خانات خیوه (خوارزم) نیز ضمن اینکه قسمتی از خاکشان ضمیمه ترکستان روسیه شد مانند خانات بخارا به گونه مستعمره (پروتکتورات)اداره میشدند.

مرحله دوم تسخیر آسیای مرکزی همراه با رقابت علنی با انگلستان نیز بود که به „بازی بزرگ“ Great Game)  معروف است. هرات پس از مرگ نادرشاه مدتی از زیر سلطه ایران خارج شده بود. عباس میرزا در زمان محمدشاه قاجار قصد تسخیر هرات را داشت ولی در راه خراسان فوت کرد(1833). هرات در هنگام سلطنت ناصرالدین شاه توسط حسام السلطنه مجددا به ایران ملحق شد ولی انگلیسها با تصرف جزایر و بنادر جنوب ایران و تهدید به استقرارنیرو های خود در آنجا، ارتش وی را مجبور به تخلیه هرات کردند(1875).  چهار سال بعد دولت انگلیس به ایران پیشنهاد نمود که هرات را بطور امانت به ایران واگذار کند. ناصرالدین شاه در این باب استخاره کرد که „بسیار خوب“ آمد ولی با این وجود با اظهار به اینکه ممکن است انگلیسها زمانی ملک امانتی را پس بگیرند، پیشنهاد را قبول نکرد(1879). این پادشاه بی کفایت دو سال بعد با قرارداد آخال (تکه-آخال) بخش عظیمی از خاک ایران  واقع در شرق دریای خزر که اکثرا ترکمن ها در آن مستقر بودند را به روسیه تزاری بخشید. بعضی بر این گمانند که او میخواست به این طریق از شرارت های ترکمن ها و یورش های آنان به دهات خراسان و قافله ها رهائی یابد. ولی این حمله ها کمابیش ادامه داشتند. بر طبق این عهدنامه ننگین حتی کنترل  سرچشمه آبهائی که از خاک ایران به این منطقه سرازیر میشدند تحت نظارت روسها قرار گرفت و دهقانان ایرانی حتی دیگر اجازه نداشتند از این آبها برای زمین های مزروعی جدید استفاده کنند(21 سپتامبر 1881برابر با 30 شهریور1260 ش). با این قرارداد منحوس (که متاسفانه  مانند از دست رفتن هرات کم راجع به آن گفته و نوشته  میشود)، ایران در شرق دریای خزر با روسیه تزاری همسایه شد، زیرا هشت ماه پیش از آن (24ژانویه 1881 برابر با 5 بهمن 1259 ش) روسیه منطقه ترکمن نشین گوگ تپه[2] ( شمال غربی عشق آباد با فاصله حدودی چهل کیلومتر) را در جنگی طولانی (1878-1881) و پر هزینه  و تلفات انسانی فراوان تصرف کرده بود. پیش از آن شهر قزل آراوات که به خزر نزدیک تر است نیز توسط آنها تسخیر شده بود(1877). این مناطق ترکمن نشین  که بین ایران، بخارا و خانات خوارزم  قرار داشتند گاه مطیع ایران بودند و گاه به علت ضعف دولت مرکزی سرکش و نافرمان بوده به قافله ها و دهات ایران حمله برده ، مردم را به اسارت گرفته و در خوارزم و یا بخارا میفروختند.  

گوگ تپه دارای حصاری به قطر تقریبا 3 کیلومتر  با دیوارهای بلند (6متر) و ضخیم(60-90 سانتیمتر) بود. نبرد سه ساله روسها برای تسخیر حصار گوگ تپه در چهارمین حمله به نتیجه رسید:

حمله اول: به فرماندهی ژنرال لوماکین که به عقب نشینی وی به چیکیشلر منتهی شد (1878).

حمله دوم: به فرماندهی ژنرال لازارف ارمنی تبار با 18000 سرباز و  تجهیزات  بر پشت 6000 شتر انجام گرفت. لازارف پیش از رسیدن به گوگ تپه بیمار شد و درگذشت.

حمله سوم: ژنرال لوماکین مجددا فرماندهی را به عهده گرفت و در ابتدا بر ترکمن ها فائق آمد. ترکمن ها یک شب امان خواستند تا خود را برای تسلیم آماده کنند ولی شبانگاه به قشون روسها حمله برده وآنها را وادار به عقب نشینی بطرف دریای خزر نمودند (1878).

حمله چهارم:  پس از شکست سومین حمله، فرماندهی به ژنرال میخائیل دیمیترویچ اسکوبلوف واگذار شد. اسکوبلوف مدتی در جنگهای روسیه در قفقازشرکت کرده بود . او در جنگ با خانات خیوه (خوارزم) اولین فردی بود که وارد خیوه شد. اسکوبلوف در رکاب ژنرال کافمن خانات خوقند(وادی فرغانه) را نیز فتح کرده و فرماندار آنجا شد[3]. در حمله  چهارم  به گوگ تپه که بیش از 6000 سرباز روسی  در آن شرکت داشتند .گوگ تپه 25 روز محاصره شده بود و ارتش روسیه با مقاومت ترکمن ها در حصار روبرو بود. تعداد مقاومین متفاوت ذکر شده است و گویا 14000 تا 15000نفر بوده و جمع نفوس حصار در حدود 40000 ذکر شده است. در مورد ترکمن ها ژنرال لوماکین گفته است:“ این غیر ممکن بود که از بین انها با هرچقدر پول جاسوسی یافت. انها در کنار مردمشان ایستاده اند ، نه هدیه و نه تهدید آنها را از کنار خلقشان دور میکند“.

اسکوبلوف دریافت که فتح حصار بسیار مشکل است، از این رو از خارج نقبی به زیر دیوار حفر کرد و نزدیک به دو تُن دینامیت را در آنجا منفجر نمود که موجب ایجاد شکافی به طول 60 متر در دیوار حصار شد. سربازان روس وارد حصار شده و دست به قتل عام وحشیانه ای زدند. به گفته یک مترجم ارمنی که با روسها وارد حصار شده بود، آنها حتی اطفال شیرخواره را نیز با سرنیزه میکشتند[4]. تعداد کشتگان در حصار 6500 نفر تخمین زده میشود ولی علاوه بر آن حدود 8000 نفر فراری نیز در بیابانها توسط روسها کشته شده اند(جمعا 14500نفر[5]). تعداد بردگان ایرانی که پس از تسخیر گوگ تپه آزاد شده اند را بین 500 تا 800 نفر ذکرکرده اند، البته باید در نظر داشت که بهمین نسبت تعداد کثیری از این سیه بختان نیز کشته شده اند. هرچند که یورش وحشیانه  روسها و قتل عام مردم گوگ تپه به هیچ وجه قابل بخشش نیست، ولی بهر حال موقعیت مناسبی برای ایرانیانی شد که در آنجا تحت اسارت بوده و یا باید برای فروش به خوارزم و بخارا فرستاده میشدند. پیش از این در مناطقی که روسها در آسیای مرکزی فتح کرده بودند لا اقل بطور صوری برده داری لغو شده بود ولی بسیاری از برده های ایرانی (برعکس برده های روسی) امکان مراجعت  و یا دادخواهی را نداشتند وکم وبیش برده ایرانی فروخته میشد (به گونه مثال امر اسف انگیز فروش دختران قوچان و زنان اسیر باشقیرانلو در ترکمنستان)[6]. بخشی از برده هائی نیز که به نحوی خود را آزاد کرده و بسوی ایران میرفتند، در بین راه توسط ترکمن ها مجددا اسیر و یا کشته میشدند[7].

فلسفه اسکوبلوف در کشتار ترکمن ها این بود: „هرچه کشته بیشتر، صلح طولانی تر„. فاجعه گوگ تپه  در غرب موجی از انزجار و تنفر در پی داشت و از این رو دولت روسیه پس از مدت کوتاهی اسکوبلوف را از منطقه ترکمن نشین شرق دریای خزر که اینک „ماوراء خزر“ نامیده میشد به قفقاز فرستاد. اسکوبلوف که ترکمن ها او را „گئوزی قاتلی“ (قاتل خونین چشم) مینامیدند در 39 سالگی در مسکو در گذشت.

سه سال پس از کشتار گوگ تپه مرو نیز توسط روسهای تزاری غصب شد(1884).  تعداد اسیران ایرانی آزاد شده  پس از این فتح حدود 600 نفر ذکر شده است.  تسخیر مناطق آسیای مرکزی با رسیدن روسها به پای کوه های پیامیر در سال 1895پایان


[1] در آن هنگام پاکستان نیز جزیی از هندوستان بود.

[2] کوک تپه و کوک دفه نیز گفته و نوشته شده است.

[3]  در وادی فرغانه شهر در نزدیکی مرغلان بنام اسکوبلوف ساخته شد، مه این شهرفرغانه نام دارد.

[4]  Aygul Ashirova, Stalinismus und Stalin-Kult in Zentralasien, Turkmenistan 1924-1953  

Ibidem Verlag, 2009

[5] این ارقام تقریبی هستند و در بعضی از نوشته ها بسیار بیشتر ذکر شده اند.

[6]   ر.ک. به: افسانه نجم آبادی، “ حکایت دختران قوچان، از یاد رفته های انقلاب مشروطیت „،تهران،  انتشارات روشنگران و مطالعات زنان

[7]  ر.ک. به یادداشت های کلنل استوارت

The Country of the Turkomans; The Country of the Tekke Turkomans and Tejend and Murghab Rivers by Lt. Col. C.E. Stewart; Oguz Press and the Royal Geographical Society, London 1977