دکتر آزیتا همدانی
انواع البسه درماوراءالنهرقرن 19 و20 براساس يادداشت هاي صدرالدين عيني
.چاپ شده در مجله ایراس
چکیده
ماوراءالنهربه دلیل اشتراکات فرهنگی،زبانی و دینی و ادبی زیادی که با ایران داشته و دارد، همواره ذهن محققان را به خود مشغول داشته و یکی از پر رمز و راز ترین مسائل را در خود جای داده است.در این میان بررسی فرهنگ این منطقه بیشترین توجه را برانگیخته و محققانی در خصوص مسائل فرهنگی این منطقه در سفرنامه ها و آثار تحقیقی خود مواردی را بررسی کرده اند،اما به ضرس قاطع در میان تحقیقات ایرانی تا به حال به طور مجزا به جزئیات فرهنگی این منطقه توجه زیادی نشده است.در این مقال کوتاه سعی بر آن است که انواع البسه و طرز پوشش مردمان این منطقه به عنوان یک ویژگی فرهنگی بررسی و شمایی از مسائل فرهنگی جامعه ماوراء النهر در یک صد سال پیش بر اساس یادداشت های صدر الدین عینی که یکی از بزرگترین محققان فارسی- تاجیکی زبان ماوراء النهر است پیش روی خواننده قرار گیرد.
کلیدواژه: ماوراءالنهر، البسه، یادداشت ها، صدر الدین عینی
مقدمه
هرطبقه وگروهی ازجامعۀ ماوراءالنهر پایان قرن 19 و ابتدای قرن 20 لباس خاص خود را داشته و غالباً لباسهای بلند بیشتر رایج بوده است. دارندگان مناصب دولتی، دینی، علمی، برخی پیشهوران، کشاورزان وآلفتهها (پهلوانان) که همه مرد بودهاند، کهنسالان و کلیۀ زنان لباسهای بلند را در دوخت، طرح و رنگهای متفاوت میپوشیدهاند، حتی خردسالان نیز اکثراً دارای لباس بلند بودهاند. لباسها معمولاً تهپوشی و روی پوشی داشته و لباس رویی دو تکه (پیراهن و شلوار) بوده که «کرته لازمی » خوانده میشده است. از آنجا که پنبه بیشترین تولید را در این منطقه داشته و دارد، لذا بیشتر لباسها پنبهای و بخشی نیز ابریشمی بوده که آن نیز از طریق پرورش کرم ابریشم توسط کشاورزان منطقه تولید میشده است.از آنجا که زنان به طور کلی نمودکم رنگی در آثار مکتوب تولید شده در این جامعه، از جمله در یادداشت های صدر الدین عینی دارند،لذا داوری دربارۀ انواع پوشش آنها کمی مشکل تر از مردان است،اگرچه همان حداقل نیز با پوشش یکدست که همان لباس بلند است نمایان می شده اند. بیشترین طبقهای که پوشش آنان در یادداشت های عینی مورد توجه بوده نظامیان ،درباریان، ملایان و طلاب است که در برخی موارد، از جمله در پوشش نظامیان رنگ لباس تعیین کننده رتبه آنان بوده است. درابتدای این مبحث انواع پوشش را بر حسب موارد استعمال به ترتیب از سرتا پای به چند دستة سر، تن، کمر و پای و دیگر موارد تقسیم کرده و سپس رنگ و جنس آنها را ذکر و نهایتاً به موضوع تغییر لباس به نشان اعتراض یا انتقاد اشاره می کنیم.
- انواع پوشش بر حسب موارد استفاده
الف- سرپوش(آنچه بر سر میپوشیدهاند) سرپوش انواعی داشته که به برخی از آنها که بیشتر مختص مردان بوده و به نشانه مباهات و تعیین طبقه و سنت و یا در فصول مختلف به منظور محافظت می پوشیده اند اشاره می شود:
– سله: عمامهای بوده است معمولاً سفید و مختص عالمان و طالبان دانش که بر سر ميپیچیده و هر دو طرف آن دارای فش (منگوله) بوده و بسته به موقعیت افراد، برخی منگوله را بر روی سرآویزان و یا در پیچ های سله قرار می داده اند. سله،کوچک و بزرگ داشته و معمولا عالم نمایان از نوع بزرگ آن استفاده میکردهاندکه نشان تفاخر به علم بوده است. از آنجا که برخی ملا نماها صدقه خور بودهاند، لذا سله گاهی در معنای صدقهخوری به کار می رفته است.
– دستار: عمامهای که نوع آن با توجه به طبقات مختلف مردم فرق می کرده است از جمله: دستار درباریان که از آن به سفید شلغمی یاد شده است، دستار علما که معمولا زردوزی بوده و با کلاه زردوزی میپوشیده اند، دستار ملایان که بسیار بزرگ بوده است، دستار شیخان و…
– داکه: پارچه سفید بسیار نازک نخی تور مانند که هم زنان و هم مردان بر سر میبستهاند.
– کله پوش: نوعی کلاه زمستانی که معمولاً بر آن دستارچه مثقالی (یک نوع داکه نازک) میبسته اند و نوع کندل(زربفت خیلی اعلا)آن مخصوص طبقه ثروتمندان بوده است.
– کلاه: نوع زردوزی آن را علما می پوشیده اند.
– تیلپک: نوعی دیگر کلاه زمستانی مخصوص عوام.
– عرق چین: نوع و جنس خاصی از پارچه که مخصوص نزدیکان شاه بوده است.
– سرانداز: مخصوص زنان بوده و در حضور نامحرم و یا موقع کار بر سر میگذاشتهاند.
– فرنجی: مخصوص پیر زنان بوده است .
ب- تن پوش( آنچه بر تن پوشیدهاند): انواع تن پوشش عبارت بوده است از: کرته، جامه، پوستین، مویینه،کمزول، ایزار، دامن و فرنجی.
– کرته: پیراهن یک لای بی آسترکه معمولاً با لازمی(شلوار) به کار میرفته و به«کرته لازمی» معروف و استفاده ازآن برای مرد و زن یکسان بوده است. از آنجا که این لباس را زنان نیز می پوشیده اند، لذا به دلیل نام نبردن از شلوار زنانه،آن را تلویحاً لازمی می گفته اند.کرته لازمی زنانه بلند تر و تا روی پا بوده است. اين نوع پوشش بر حسب جنس آن اسامی مختلفی داشته که عبارت است از:کرته قلمی: در معنی قلمکار که بیشتر طلبهها میپوشیدهاند.کرته شاهی: نوع بخاری آن معروف بوده وکرتههای شاهی قبت به قبت(لایه لایه) پوشیدن مخصوص ثروتمندان وشاهان بوده است.كرته آهاری،کرته صوف:گرانقیمت بوده است.کرته گزوار:کم بها بوده است.کرته چیت:که اصل آن گرانقیمت بوده است.
– جامه: آنچه که بر روی کرته میپوشیدهاند و بر حسب جنس انواع مختلفی داشته که عبارت است از:جامه بنارس: بلند ومخصوص علما بوده است. جامه کوندل: نوع زربفت آن مخصوص علما بوده است. جامه پخته دار: درصد پنبه استفاده شده در آن برای افراد مختلف فرق می کرده است. جامه یکته: جامه بی آستر.جامه یکته کرته: «یکتهی که به پیش وی یک پرچه نیم گریبان علاوه کنند. اگر تکمه آن پرچه گذارنیده شود، چنان مینماید که پوشنده او کرته پوشیده،از روی وی یکته پوشیده است، اگر تکمهاش گشادگی باشد، مانند یکته عادی مینماید که آدم در تن برهنه پوشیده باشد و سرسینهاش نمودهایستد.»(یادداشت های عینی،ص 627)جامه ریسمانی: مخصوص فقرا بوده است.جامه ابره استر.
– پوستین: جامهای با پاچه سیاه اعلا ومخصوص ثروتمندان که روی لباس میپوشیدهاند.
– مویینه: نوعی تن پوش ثروتمندان که زیر پوستین می پوشیدهاند.
– کمزول: لباسی تا پایین زانو و بی آستین که بین آستر و رویه آن پنبه کار شده و از کمر اندکی باریک و مخصوص طلاب بوده است.
– ایزار: نوع رایج آن از جنس صوف بوده که بیشتر علما می پوشیدهاند.
– جامه الاچه: الاچه نوعی پارچه مخصوص است که از آن لباس سر همی میدوزند و به آن جوره میگویند.
– فرنجی: پوشینه و روانداز زنان در بیرون از خانه که روی جامه می پوشیده اند. فرنجی زنان جوان دامان نام داشته است که دامن کرته اطلس دراز نیز زیر آن میپوشیدهاند. – انواع فرنجی عبارت بوده است از: ریسمانی، شاهی پرطاوسی، بخمل(مخمل)، شاهی
ج-کمر پوش(آنچه بر کمر میبستهاند) : بیشتر کمربندها پارچه بلند و باریکی بوده است که به عنوان میان بند یا کمر پوش بر کمر میبستهاند و معانی و استفادههای مختلفی داشته است. میان بند فقرا با ثروتمندان، علما با درباریان و… ونوع بستن آن باهم فرق میکرده است. انواع کمر پوش عبارت بوده است از:
– فوطه: معمولاً سفید بوده است و چندین بار آن را به دور کمر می پیچاندهاند.
کمر چه: آن نیز معمولا سفید و دارای دو توف (منگوله) سفید ابریشمی برای ملایان و طلا پولک برای درباریان بوده است.
– میان بند ریسمانی: از جنس ریسمان بوده است.
د- پاپوش(آنچه بر پای میپوشیدهاند):جوراب و مسحی و کفش سه پاپوش مهم با جنس و طرحهای مختلف بوده است. در یادداشتها دربارة جوراب سخنی نمی رود. دو مورد دیگر را ذیلا توضیح می دهیم:
– مسحی: عبارت از نوعی پا پوش چرمی جوراب مانند ساق دار بوده که در فصل سرما به پا می کرده و پس از آن کفش میپوشیده و همه قدرت خرید آن را نداشته اند. مسحی اسم و جنسهای متفاوتی داشته که برخی از انواع آن عبارت بوده است از: مسحی با پیتابه پشمین: پیتابه، پارچه یا نوار گونهای که برای حفاظت یا استوار داشتن مسحی استفاده ميكرده و نوع قزانی آن معروف بوده است. مسحی قیراقی: يك نوع آن پاشنه گلدوزی شده داشته است. مسحی زر دوزی: بیشتر علما استفاده میکردهاند. مسحی امیرکانی
– کفش:کفش نیز در طرحها و مدلهای مختلف درست میشده و معمولاً بخارا و سمرقند دارای کفاشهای معروف و کفاش خانههای بزرگی بوده که کارگران زیادی در آن مشغول به کار بودهاند.انواع کفشهایی که در یادداشتها ذکر شده عبارت بوده است از:کفش بلغاری: درباریان میپوشیدهاند.کفش قزانی: معروف بوده است.کفش زردوزی: معمولاً علما با مسحی زردوزی استفاده میکردهاند.کفش پاشنه بلند: زنان و در برخی موارد آلفتهها میپوشیدهاند.چارق: نوعی کفش از پوست حیوان. کلوش: کفش بدون صدا .
ه- دیگر موارد
– چشم بند: زنان به جهت پوشیدن چشمان خود در بیرون از خانه استفاده ميكردهاند.
– رویمالچه: دستمال کوچکی که زنان به نامزدهای خود می دادهاند.
– دست رومال: تکه پارچهای که به عنوان دستمال در جیب میگذاشتهاند.
2. انواع پوشش بر حسب رنگ
رنگ لباس تفکیک كننده برخي طبقات جامعه از همدیگر بوده است. در انتخاب رنگ،عرف جامعه و انتخاب افراد یا دخالت حکومت تاثیر داشته است. شیوخ،آلفتهها و بایها (ثروتمندان) جزء دسته اول و نظامیان، زندانیان و هندوهای ساکن در بخارای آن روز جزو دسته دوم بودهاند.رنگ لباس شیوخ زرد، آلفتهها (پهلوانان)وعرابه کشها کبود، بایها و بایبچهها سفید، هندوها سیاه، زندانیان سرخ و بر سرتیلپک سیاه و رنگ لباس نظامیان بسته به مرتبه آنان فرق میکرده است.
- انواع پوشش بر حسب جنس
از آنجا که دربیشتر مناطق ماوراءالنهر پنبه کاری رایج است و غالب مردم توانایی خرید پارچههای پنبهای را داشتهاند، لذا بیشترین مواد مصرفی در لباسها پنبه بوده است و البته پارچههای پنبهای نیز انواع داشته و پارچه سیر پخته که پنبه بیشتری در آن به کار رفته مرغوبتر بوده و افراد خاصی توانایی خرید لباس سیر پخته را داشتهاند.جنس و عنوان دیگر پارچههای مصرفی عبارت بوده است از:زربفت، شاهی، اطلس، ادرس(پارچهای با تار ابریشم و پود نخ کلفت بافته شده با ماده آهار برای محکمی و ضخیمی)، ستین یا ساتن، ابریشم، الاچه(پارچه مخصوص راه راه نخی)، مخمل، پشم، موئيين، گزوار،(نوعی پارچه سخت)، ریسمانی و…
- تغییر لباس به نشانه اعتراض
از نشانههای انتقاد یا اعتراض افراد به حکومت، جامعه، طبقه یا مشاغلی خاص تغییر لباس آنها از طبقهای به طبقه دیگر و ظاهر شدن در میان جامعه با لباس مبدل است. فرد ملبس به لباس مبدل توجه مردم را جلب میکرده و با کنجکاوی علت تبدیل را از او یا اطرافیانش جویا میشدهاند. تغییر لباس به این معنی بیشتر در میان ملایان و منتقدان رايج بوده که ملبس به لباس طبقهای پایینتر از طبقه خود شدهاند، به این معنی که آن فرد نسبت به موقعیت طبقه خود معترض است و طبقه پایین را به طبقه خود ترجیح میدهد و در ضمن به معنی حمایت او از طبقهای که بدان پیوسته است نیز میباشد.
- نتیجه:
پوشش و طرز استفاده از آن در جامعه ماوراءالنهر یک صد سال پیش برای بیشتر اقشار جامعه از امیر گرفته تا متکدیان با شرایط خاصی همراه است .در این جامعه هر طبقه ای مجاز نیست از نوع پوشش طبقه دیگر استفاده کند، مگر اینکه استحقاق آن را پیدا کند و یا به نشانه اعتراض و یا تمسخر در لباس طبقه دیگری درآید.رنگ و جنس لباس نیز به نوعی نماینده نوع طبقه اجتماعی در جامعه است.مردم در این جامعه برای هر نوعی از لباس از سر گرفته تا به پا نام های خاصی قرار داده اند که گاهی این اسامی نیز نشان دهنده نوع طبقه اجتماعی است.بیشتر لباس ها بلند و دو تکه شامل روپوش و شلوار و مشترک برای زن و مرد بوده و در بیشتر مواقع کلاه،دستار و شال برای مردان و سرانداز برای زنان رایج بوده است. اکنون در موزه های تاجیکستان و ازبکستان انواع این لباس ها به نمایش گذاشته شده که نشان دهنده اهمیت این موضوع و تنوع و تعدد آن در جامعه سنتی ماوراءالنهر است.
فهرست منابع:
- انوشه ،حسن [ به سرپرستي]، دانشنامه ادب فارسي در آسياي مركزي، چ اول، تهران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي
- بودون،ريمون( 1373 ) روش هاي جامعه شناسي،ترجمه عبدالحسين نيك گهر،چ دوم،تهران،علمي و فرهنگي
- دزي،ر.پ.آد.( 1359 )،فرهنگ البسه مسلمانان،ترجمه حسينعلي هروي،تهران،بنگاه ترجمه و نشر كتاب
- رواقي،علي( 1383 )،زبان فارسي فرارودي،با همكاري شكيبا صياد،چ اول،تهران،هرمس
- روح الاميني،محمود( 1372 )،زمينه فرهنگ شناسي،چ سوم،تهران،عطار
- عینی،صدر الدین(1362 )،يادداشت ها،به كوشش سعيدي سير جاني،چ اول،تهران،آگاه
تشکر، خوب بود